مقالات آرشیو خبر ها
فوتبالی که می خواهم ؛ ایده های آندره آ پیرلو

فوتبالی که می خواهم ؛ ایده های آندره آ پیرلو

انتخاب آندره آ پیرلو ابتدا به عنوان سرمربی پریماورا ی یوونتوس و بلافاصله به عنوان سرمربی تیم اصلی بار دیگر نگاه ها را معطوف به هافبک تکنیکی و دوست داشتنی سابق یووه و تیم ملی ایتالیا کرد که حالا به عنوان اولین تجربه رسمی در حرفه مربیگری بر نیمکت تیمی می نشیند که بزرگانی مانند تراپاتونی، لیپی و کاپلو را به خود دیده است. پیرلو 41 ساله اگرچه به تازگی مدرک مربیگری UEFA Pro خود را دریافت کرده اما همه از استعداد ذاتی و توانایی بازیکن سابق بیانکونری آگاه هستند و امیدوارند او در این راه نیز موفق باشد. در ادامه تِز ارائه شده توسط آندره پیرلو در پایان دوره مربیگیری UEFA Pro را بررسی می کنیم تا بیشتر با تفکرات فوتبالی که مدنظر پیرلو است آشنا شویم. گفتنی است که پیرلو توانسته با نمره 107 از 110 مدرک مربیگری خود را دریافت کند .

 

عنوان پایان نامه پیرلو «فوتبالی که می خواهم» است :

 

ایده اولیه فوتبال موردنظر من بر اساس تمایل به بازی هدفمند، مالکیت توپ و حمله است. میخواهم (تیم من) یک فوتبال کامل و تیمی را بازی کند با 11 بازیکن فعال در فاز حمله و دفاع. ما این خواسته را داریم که بازی را در دو مرحله زیر نظر داشته باشیم: تحرک و جابجایی در فضاها و زمان (تصمیم گیری) .

«بازی کردن» باید تار و پود تیم من باشد، منظور من از بازی آن تار و پودی است که متشکل از اصول، فضاها و احساسات موجود بین خود بازیکنان است. یک بازی مبتنی بر کار تیمی اما توانا در قدرت بخشیدن به قوی ترین بازیکنان بصورت فردی.

دو «لولای» اصلی ایده من در فوتبال اما به توپ مرتبط می شوند. ما می خواهیم و باید تا آخرین زمانی که حمله می کنیم (بیشترین زمان ممکن) توپ را در اختیار داشته باشیم و همچنین باید یک صلابت قهرمانانه بعد از لو دادن توپ برای بازپسگیری آن داشته باشیم.

 

در فوتبال مدرن، مدل بازی تقریبا دارد کاربرد خود را از دست می دهد و بازیکنان از یک حالت ایستا در حال رسیدن به حالت های پویا و موقعیت های موثر بر اساس اصول بازی هستند.

چیدمانی که در دو حالت دفاعی و هجومی و همچنین لحظات هیجانی بازی تغییر می کند. بنابراین ما بدنبال بازیکنان تکنیکی و دینامیک هستیم و این برای نبردهای یک در مقابل یک بخصوص برای بازیکنان کناری بسیار مهم است. 

ما از طریق تمرینات به بازیکنان کمک می کنیم که موقعیت های مختلف را در بازی بشناسند و با مفهوم بازی شناور آشنا شده و بیشتر با این مفهوم هماهنگ شوند. تعریف و ساختن زمینه ایده آل (تاکتیکی، فنی، فیزیکی، ورزشی و انگیزشی) تا بازیکنان ما بهترین عملکرد خود را نشان دهند، این مهمترین چالش ما خواهد بود.

همچنین مایلم به تیم هایی که در شکل گیری «ایده فوتبال من» برای من الهام بخش بودند، تیم و مربیانی که به عنوان یک هوادار آن ها را تحسین کردم و سایر تیم هایی که شانس بازی کردن در آن ها و یا مقابلشان را داشتم: بارسلونا ی کرایوف و سپس گواردیولا، آژاکس فن خال، میلان آنچلوتی و تا یوونتوس کونته اشاره کنم.

 

بازیکنان

هماهنگونه که در ادامه می بینیم در فوتبال مدرن مفهوم نقش و پست در حال تغییر است. دیگر یک موقعیت ثابت نیست که خصوصیات یک بازیکن را تعریف میکند بلکه بیش از همیشه کابردهای مختلف بازیکن تعیین کننده است و در نتیجه وظایفی که بازیکن در زمین بازی اجرا می کند بیانگر او و خصوصیاتش است. بنابراین ویژگی بازیکنان به وسیله وظایفی که بر عهده آن ها گذاشته می شود افزایش می یابد و تعریف می شود.

در هر حال بطور سریع اصول کیفی بازیکنان در سطوح بالا را از طریق نقش های کلاسیک مرور می کنیم:

 

دروازه بان

علاوه بر ویژگی کلاسیک دروازه بان که دفاع از دروازه است، یک دروازه بان مدرن نمی تواند فاقد کیفیت دفاع کردن در فضای پیش رو (فضای پشت مدافعین) و همچنین شرکت در مالکیت توپ باشد. انجام دفاع در فضاهای پیش روی یک دروازه بان به یک اصل مهم از نظر پوشش فضاها همراه با با کمک خط دفاعی تبدیل می شود و همچنین در زمان مالکیت توپ دروازه بان یک بازیساز با توانایی انتخاب بهترین راه حل، هدایت توپ و شکل دادن یک پاس در عمق است.

 

دفاع مرکزی

مثل دروازه بان، وظیفه دفاع مرکزی نیز در طول 30 سال گذشته بطور وسیعی تغییر پیدا کرده ، چه در فاز دفاعی و چه حتی در فاز تهاجمی. در گذشته دفاع مرکزی تنها وظیفه یارگیری بازیکن مستقیم خود را داشت و سپس با تعریف شدن منطقه بازی مدافع مرکزی قادر به بازی خوانی فضا و موقعیت ها شد. و حالا مدافع باید بتواند این دو توانایی را با هم مخلوط کند و همچنین پوشش فضاهای بازی اگر بخواهیم تیمی هجومی و با تعداد بازیکن زیاد در فاز حمله داشته باشیم.

در فاز مالکیت توپ مدافعین (مرکزی) به اولین گرداننده های بازی تبدیل شدند و چون (با توجه به پستی که دارند) وضعیت یارگیری توسط حریف را می بینند وظیفه بازیسازی و شروع را دارند.

در حال حاضر پاس های کلیدی (پاس هایی که یک خط از پرس حریف را رد می کنند) ارسال شده توسط مدافعین مرکزی به هافبک های میانی این مدافعین را به عنوان رهبران اصلی در آمارهای مهم معرفی می کند.

 

دفاع های کناری

یک پست بسیار انعطاف پذیر، مدافعین کناری با ویژگی و خصوصیات متفاوت وجود دارند اما فوتبال مدرن این اجازه را می دهد تا از آن ها در نقش های مختلف نیز بهره ببریم. مدافع کناری که در نفوذ خوب باشد در واقع تضمین کننده به حملات عرض می دهند، مدافع کناری که در دفاع خوب باشد می تواند به عنوان دفاع مرکزی بازی کند (در زمان حمله عقب زمین بماند) و بازیکنی که هم از نظر تاکتیکی و هم تکنیکی خوب باشد می تواند در زمان مالکیت توپ به عنوان هافبک اضافه شود. بطور قطع اهمیت آن ها در زمان شروع مانور تیم افزایش یافته و در واقع در بعضی از موارد می توانیم از مدافعین کناری به عنوان بازیسازها صحبت کنیم.

 

هافبکهای میانی

فوتبال 20 سال اخیر از میلان آنچلوتی گرفته و بارسلونای گواردیولا تا رئال زیدان نشان داده که نمی توانید از تکنیک هافبک های تیم غافل شوید. پس از یک دوره ی تاریخی که تحت سلطه هافبک های فیزیکی بود (دهه 90 میلادی) بار دیگر تاثیر بازیکنان تکنیکی با یک دید بالا در میانه ی میدان کشف شد. اما واضح است که باید به این ویژگی ها دوز مناسبی از تحرک برای انجام دادن چندین وظیفه دیگر (به عنوان مثال بازیسازی و تمام کنندگی) و یک استعداد، مهم تر از همه از نظر ذهنی برای بازپسگیری توپ به محض لو دادن آن اضافه شود.

 

هافبک های کناری (وینگرها)

همانند مدافعین کناری، پست هافبک کنار نیز یکی از نقش های با قابلیت انعطاف بالا است. بر اساس ویژگی بازیکن می توان تصمیم گرفت که یک هافبک کناری را در عرض و تنها برای بازی 1 در مقابل 1 انتخاب کنید و یا اگر بازیکن تکنیکی با قابلیت ارسال پاس گل و پاس های در محوطه جریمه را داریم می توانیم آن را در کناره ها نزدیک به محوطه جریمه برای حرکت در عرض و یا اورلپ قرار دهیم. در این پست نیزمانند تمامی بازیکنانی که در نیمه ی زمین حریف در حمله شرکت می کنند شدت در بازپسگیری توپ لو رفته بیانگر یک ویژگی اساسی است.

 

مهاجمین

مهاجمین اکثرا از بین بایکنانی با استعداد بالا و خصوصیت های ویژه هستند. استعدادها و خصوصیت هایی که باید بتوانند درون یک تیم بصورت جمعی تقویت شوند تا از نظر فردی نیز بهترین فردیت ها پدیدار شوند. در الگو و مدل بازی من، حمله از عمق توسط مهاجمین بسیار مهم است و این مهاجم است که به این نوع حمله مشغول می باشد و با آن سرو کار دارد (حتی اگر حمله درفضا توسط هافبک های میانی و بال های کناری می تواند خطرناک تر باشد). در یک فوتبال تهاجمی با بازیکنان هجومی زیاد (از جمله هافبک های تهاجمی و وینگرها) نیاز است که مهاجم بتواند با تکنیک و هوش خود با هم تیمی هایش ارتباط برقرار کند تااضافه شدن سایر بازیکنان را هم راحت ترکند.

 

فاز هجومی

 

بازیسازی برای حمله: 

تصور می کنم که خروج صحیح توپ (بازیسازی و خارج شدن از پرس احتمالی حریف) برای یک پیشروی خوب بسیار حیاتی است. در نتیجه همیشه به دنبال بازیسازی و شروع حمله از عقب در شرایط منطبق بر پرسینگ تیم حریف هستیم. اعتقاد دارم که بازیکن صاحب توپ که قصد بازیسازی از زمین خود را دارد 3 گزینه پیش روی خود دارد:

 

― پیشروی و جلوبردن توپ

― ارسال پاس های رو به جلو (پاس هایی که موجب حذف خطوط پرس حریف می شود)

― مالکیت توپ و گرداندن توپ (حتی با کمک بازیکنان کناری و یا پاس رو به عقب) برای ایجاد فضا و پیدا کردن زمان مناسب پیشروی بر اساس 2 اصل قبلی

 

با دقت بسیار زیادی تلاش می کنیم که پرسینگ حریف را با یک بازیکن در راس از بین ببریم که به این منظور تا حدممکن باز بازی می کنیم و از فضاها بهره می بریم.

بدین شکل در زمین خود که به عنوان منطقه 1 شناخته می شود ما از یک برتری عددی با یک بازیکن بیشتر بهره می بریم تا لازم نباشد سایر بازیکنانمان به عقب بیاییند. در این مرحله بهره بردن از دروازه بان بسیار مهم است بخصوص در مقابل تیم هایی که از جلو پرس می کنند.

همانطوری که گفته شد دروازه بان مدرن در سطح بالا باید بتواند با اعتماد به نفس و شجاعت دروازه و محوطه جریمه را ترک کند و رو به جلو پیشروی کند.

باید قادر به ارسال پاس های رو به جلو و کلیدی باشد و تیم را برای خارج شدن از پرس هدایت کند.

 

ما به چند دلیل سعی بر بازیسازی از زمین خودی را داریم:

انجام پرسینگ را برای حریف پیچیده و دشوار تر می کند

پس از گذشتن از پرس حریف توپ در شرایط مناسبی در اختیار ما قرار میگیرد و بازیخوانی را برای حریف سخت می کند. طرح ریزی حمله از مرکز میدان امکان ایجاد خطر برای حریف را بیشتر می کند و خط دفاعی که ما در حال حمله به آن هستیم را بطور گسترده ای درگیر می کند.

 

ایده من در بازیسازی به اینگونه است که بطور منسجم پیشروی کنیم و خط پرسینگ حریف را بدون نیاز به ارسال توپ های بلند و یا در عمق (از زمین خودی) پشت سر بگذاریم. این اصل به ما این امکان را می دهد که ساختار خودمان را از دست ندهیم و بطور گسترده ای به محض از دست دادن توپ آماده انتقال به فاز دفاعی با شدت زیاد باشیم.

 

می خواهیم خوب حمله کنیم تا خوب دفاع کنیم. در فاز هجومی سعی داریم تا بازیکنان زیادی در منطقه ای که توپ وجود دارد داشته باشیم، اینگونه می توانیم توپ لو رفته را دوباره تصاحب کنیم ودر انتقال فاز تهاجمی حریف تاخیر بیاندازیم و در نتیجه اینگونه می توانیم خودمان را برای انتقال به فاز تدافعی سازماندهی کنیم.

از طریق چرخش و جابجایی در زمین یک مالکیت توپ پویا را می خواهیم تا به کمک آن قادر به برهم زدن نظم و ساختار حریف شویم تا از پرس آن ها خارج شویم.

 

پیشروی ما در فاز هجومی در 2 سرعت انجام می شود:

 

در عقب زمین صبر و آماده سازی خواهد بود، اما در جلو سرعت و حرکت به سمت دروازه پس از یک پاس کلیدی که بازیکن را در بین خطوط آزاد می کند (انتقال فازهمیشه با قدرت و کم ریسک انجام خواهد شد) .

واضح است که حریفان انتخاب های ما را در مرحله بازیسازی تعیین می کنند، بیشترین فشار و بازیکن را به نیمه زمین ما خواهند آورد تا ما را تحت فشار قرار بدهند و در عین حال فضاهای بیشتری هم در اختیار ما می گذارند تا به آن ها حمله کنیم.

بر اساس این موضوع که توپ همیشه از بازیکن سریع تر است، می خواهیم برتری خودمان را از طریق حرکت مداوم و پویا با هدف ایجاد فضا برای پیشروی بسازیم (بدون عجله اما بدون توقف) .

این حیاتی خواهد بود که بازیکنان ما تنها (چیزهایی که به آن ها گفتیم) را اجرا نکنند بلکه بتوانند آن ها را درک کنند تا بهترین گزینه ای که توسط حریف به آن ها داده شده را انتخاب کنند.

این ها مهم ترین اصول برای بازیسازی از زمین خودی بود اما برای یک فوتبال مالکانه مهم ترین اصول عبارتند از:

 

1 ― ایجاد لوزی در اطراف بازیکنی که پا به توپ است: پشتیبانی، حمایت در کناره ها و داشتن بازیکن در عمق (بازیکن در عمق معمولا در پشت خط پرس حریف) . صرفنظر از نقش هر بازیکن، بازیکنانی که در اطراف یار خودی حامل توپ هستند باید به ایجاد و ساختن لوزی در اطراف توپ بطور مداوم ادامه دهند. اگر یکی از بازیکنان تحت یارگیری شدید حریف بود می تواند خود را جدا کند و در حالی که جای او توسط یکی از هم تیمی هایش پر می شود به عمق برود.

2 ― ایجاد و پوشش فضاهای خالی: پشت خط پرس حریف، بازیکنان خودی قرار دارند که منتظر رسیدن توپ هستند. بصورت مداوم باید وضعیت خود را اصلاح کنیم (فاصله برابر و درست با حریف) و همچنین حضور در پست مناسب. در نقطه مقابل بازیکنانی که یارگیری شده اند حرکت می کنند تا ایجاد فضا کنند، یکی از هم تیمی ها می تواند فضای ایجاد شده را پر کند و در آن فضا می تواند به سرعت در خدمت تیم باشد. اگر دوباره یارگیری شد باز هم حرکت می کند و روند ایجاد فضا را ادامه می دهد.

3 ― لازم است که کُدهای بازی شناخته شود. اگر بازیکن صاحب توپ تحت فشار نباشد و فضا داشته باشد سایر هم تیمی ها از او فاصله میگیرند / خودشان را به نزدیکی محوطه جریمه می رسانند/ به عمق حمله می کنند. اما اگر در حالت برعکس، صاحب توپ تحت پرس بود یا در احاطه حریف بود بازیکنان خودی برای کمک و پیشروی کردن به او نزدیک می شوند.

4 ― در مدل فوتبال ما یعنی بازی منطقه ای، مهم ترین چیز موقعیت بازیکنان است. لازم است که موقعیت بازیکنان در ساختار بازی ما رعایت شود و در نتیجه انتظار می رود زمانی که بازیکن به هم تیمی خود میرسد (پیشروی می کند و تغییر موقعیت می دهد) بازیکن خودی هم متوجه حرکت او شده باشد و توپ را در اختیار او قرار بدهد.

 

سایر اصول مهم:

 

― اگر فضا داشته باشم تا زمانی که یکی از بازیکنان حریف برای پرس نیامده با توپ پیشروی می کنم و در صورتی که حریف برای پرس آمد، بازیکن خودی رو دست برای یک ― دو کردن نزدیک می شود.

― اگر فضای خالی وجود داشت، هم تیمی ما می تواند از خط پرس و دفاعی حریف عبور کند (نه همیشه زیرا بستگی به برتری موقعیتی و کیفیتی تیم ما دارد)

― موقعیت هجومی و توپ رو به جلو ― موقعیت دفاعی، پرس و تصاحب توپ

― حفظ توپ، باز و عوض کردن بازی

― بازی در سمت راست برای تغییر موقعیت بازی به سمت چپ

― بازی با بازیکنی که می بینم

― پاس و حرکت

― بازی عمدتاٌ روی زمین

― همیشه و بطور مداوم درموقعیت پاس بودن (نبودن در پشت حریف)

― ارسال پاس های مورب

― پیدا کردن بازیکن سوم (بازیکنی که در موقعیت های مختلف به عنوان نفر سوم ودر موقعیت آزاد به کمک هم تیمی های خود می آید)

 

پیشروی 

در فاز تهاجمی ما یک مدل ثابت نداریم اما قرارگرفتن و حرکات بازیکنان در زمین برای دستیابی ما به اصولمان ضروری است.

آنتونیو گالیاردی آنالیزور تیم ملی ایتالیا: در فوتبال مدرن نقش دیگر پست (بازیکنان) نیست، بلکه عملکرد و کارایی است.

 

عملا 3 اصل اساسی و کلان برای یک حمله موثر به سمت خطوط دفاعی حریف وجود دارد:

― عرض دادن حداکثری و دو برابری به بازی

― جستجوی مداوم برای تمام کنندگی

― حملات مکرر به عمق

 

این سه اصل مهم را باید به عنوان ظرف هایی در نظر گرفت که بایدهمیشه پُر باشند، در نتیجه همچنین مناطقی از زمین وجود دارند که باید همیشه پر باشند. مهم نیست توسط چه کسی.. اگرچه بهتر است با چرخش بازیکنان توسط آن ها پوشش داده شود. هدف پر کردن این 3 ظرف برای تحت فشار قرار دادن و مضطرب کردن خط دفاعی حریف است.

 

عرض دادن به بازی

می خواهیم که یک بازیکن، تنها یک بازیکن همیشه در کناره ها برای تضمین حداکثری عرض دادن و باز کردن بازی وجود داشته باشد باشد. هم در سمت راست و هم سمت چپ.

این به ما این فرصت را می دهد که مدافعین کناری حریف را مجبور کنیم که باز بازی کنند و در نتیجه در مرکز زمین فضا ایجاد می شود و در صورتی که فشرده بازی کنند با عوض کردن منطقه بازی و جابجایی بازیکنان کناریمان حریف همیشه با تاخیر خواهد رسید.

عرض دادن به بازی توسط بازیکنانی تضمین خواهد شد که به بازی کردن در کنار بال های چپ و راست عادت دارند، تکنیکی، سریع و در یک در برابر یک خوب هستند. مهاجمین و یا هافبک ها بازیکنانی هستند که می توانند با چشمان بسته بازی را تغییر دهند! هافبک کناری در سمت مخالف (طرف دیگر زمین) باید لب خط و رو به جلو باشد.

گردش توپ و پاسکاری در سمت راست برای حمله به سمت چپ! عرض دادن به بازی در سمت مخالف در واقع باید بطور مکرر و ثابت انجام شود.

عرض دادن به بازی توسط یک بازیکن در دو طرف زمین انجام می شود، در واقع یک بازیکن برای باز کردن خط دفاعی حریف کافی است و در نتیجه باقی بازیکنان را می توانید در فضای مرکزی زمین ساماندهی کنید.

 

تمام کنندگی

هدف اصلی ما در فاز تهاجمی پیدا کردن یک بازیکن در منطقه ی مناسب برای تمام کنندگی است، حداقل 2 بازیکن باید بطور مدام درون منطقه گلزنی بین خط دفاع و خط هافبک حریف در حال حرکت باشند و سایر بازیکنان نیز به آن ها می پیوندند. با در اختیار داشتن فضا در زمان تصاحب توپ و درحالی که در منطقه تمام کنندگی باشید حداقل 2 بازیکن باید به عمق دفاع حریف حمله کنند. بازیکنانی که بین خطوط هافبک و دفاع حریف جایگیری کرده اند باید با اصرار در حرکت کردن باعث ایجاد لاین هایی برای ارسال پاس بشوند و همچنین باید تلاش شود که در پشت بازیکن حریف (برای دریاف پاس از یار خودی) نباشند.

 

عمق

عمق باید بطور دائم مورد حمله ما قرار بگیرد بخصوص در زمانی که در نزدیکی دروازه حریف هستیم، مهاجم و همچنین هافبک های کناری و وسط نیز به تناوب باید با حرکات در عمق و رو به بیرون خود به سمت خط دفاعی حریف هجوم ببرند. دلایل متفاوتی برای انجام این کار وجود دارند:

― به وسیله عرض دادن به بازی و جلو کشیدن دفاع حریف، فضا را برای تمام کنندگی مهاجمین خود فراهم می کنیم.

― دفاع های حریف را از نظر «ذهنی» درگیر می کنیم.

― حمله به فضای خالی، دریافت توپ وسپس گلزنی.

 

بر اساس ویژگی بازیکنان می توانیم با یک مهاجم مرکزی و یا دو مهاجم در کنار هم بازی کنیم، در این حالت بازی متضاد انجام می شود (یکی نزدیک می شود و بازیکن دیگر جدا می شود، یکی روی دست بازیکن صاحب توپ قرار میگیرد یکی با فاصله درعمق) .

 

در صورتی که تک مهاجم ما در منطقه تمام کنندگی قرار بگیرد وعقب بیایید، هافبک کناری در سمت مخالف (اگر توپ سمت راست باشد می شود سمت چپ زمین) باید به عمق دفاع حریف حمله کند. در حالتی که فضای پیش روی بازیکن صاحب توپ باز باشد حتی بازیکنان کناری هم به سمت عمق دفاع حریف حمله می کنند.

در شرایط مالکیت توپ تیم ما باید به قدر کافی شناور بازی کند، چه در خطوط مختلف بصورت افقی و چه در کناره های زمین بصورت عمودی. بیش از همه در زمان حمله به خط دفاعی حریف 6/5/4 بازیکن باید پیش بینی شوند که به شکل عمودی در تمامی محیط زمین تقسیم شوند. دو وینگر کناری، دو هافبک میانی و مرکز میدان.

صرفنظر از فرم بازی می توانیم ببینیم که چگونه می شود موقعیت های تهاجمی را برای دستیابی به اهدافمان در فاز تهاجمی اشغال کرد. در زمانی که در حال پی ریزیی حمله در زمین حریف هستیم مهاجم هدف به عمق حمله می کند، وینگرها به کناره ها مایل می شوند و عرض میدهند، هافبک های میانی به سمت منطقه تمام کنندگی حرکت می کنند و مدافعین کناری به سمت میانه میدان به تو می زنند. هافبک میانی اما با بازی خوانی بین دو مدافع خودی قرار میگیرد و حرکت می کند (بستگی دارد حریف با 1 یا 2 بازیکن پرس کند) . در نتیجه وضعیت تیمی ما درفاز هجومی در زمین به شکل 5‐2‐3 یا 5‐3‐2 در می آید.

 

البته جابجایی ها ثابت نیستند، بر اساس کاراکتر بازیکنان و همچنین برنامه ای که داریم برای بازی چرخش های مختلفی وجود خواهد داشت: دفاع چپ می تواد در فضا پیشروی کند، هافبک کناری می تواند به منطقه تمام کنندگی اضافه شود و در نتیجه چیدمان تیمی بار دیگر شکل می گیرد.

 

حمله به سمت خط دفاعی حریف:

برای حمله به خط دفاعی حریف لازم است که حداقل با 5 بازیکن پیش یرویم (2 وینگر و 3 بازیکن میانی) و در بیشتر اوقات همچنین می توانند 6 یا 7 بازیکن در فاز تهاجمی حضور داشته باشند.

می توانیم به سه حالت زیر حمله را تعریف و ساده سازی کنیم:

― بازیکن در منطقه تمام کنندگی و در حال جستجو برای پیدا کردن یک راه حل فردی (یک ― دو و سپس ورود به محوطه جریمه، شوت از بیرون محوطه جریمه، یک در مقابل یک، پوشش و کارهای ترکیبی و تیمی)

― بازیکن در منطقه تمام کنندگی و به دنبال راهی برای نفوذ به عمق دفاع حریف. اضافه شدن وینگرها و مهاجم و همراه شدن بازیکنان میانی.

― عرض دادن به بازی و ایجاد حالت 1 در برابر 1 و استفاده از سانتر و پاس های تو در. به خصوص از کناره ها ما بدنبال ارسال پاس های تو در و یا رفتن به انتها و ارسال پاس به بیرون در پشت نقطه پنالتی هستیم.

 

در این شرایط حمله مستقیم در موقعیتی انجام می پذیرد که خط دفاعی حریف بالا بازی کند (پرس کند) و یا در بازیخوانی ضعیف باشد. سعی می کنیم که بازی را مدام عوض کنیم و تا جایی که ممکن است خودمان را غیرقابل پیش بینی کنیم. بنابراین می توانیم جریان بازی را با پاس های کوتاه و سپس یک حمله ناگهانی به عمق دفاعی حریف از یک سوم زمین خودی و یا یک سوم میانی (حمله از عقب زمین) بطور متناوب عوض کنیم.

 

البته همواره تلاش می کنیم که در منطقه تمام کنندگی با بیشترین تعداد حضور داشته باشیم. در حالت مالکیت توپ و زمانی که حریف بازیکن صاحب توپ را پرس نمی کند حداقل 2 بازیکن باید به عمق خط دفاع حریف و مقابل دروازه هجوم ببرند. همچنین خط دفاعی حریف باید بطور پیوسته توسط ارسال پاس های رو به جلو و اضافه شدن بازیکنان هجومی تحت فشار قرار بگیرد. بطور کلی در فاز تهاجمی ما از بازیکنانمان می خواهیم که به سمت دروازه حریف حمله کنند و محوطه جریمه را پر کنند. می خواهیم که محوطه جریمه را با 4‐3 بازیکن پر کنیم، البته با توجه ویژه به کناره های زمین در سمت مخالف از محلی که توپ را در اختیار داریم و ارسال پاس در نقطه کور خط دفاعی حریف.

 

در یک بازی فوتبال که بر طبق اصول و فضا انجام می شود، اضافه کردن قابلیت بازی و حرکات برنامه ریزی شده (اصطلاحاً کدگذاری شده) در 30 متر انتهایی زمین به سمت دروازه حریف برای تضمین ایجاد بیشترین موقعیت و اطمینان برای بازیکنانمان مهم خواهد بود. بازی و جابجایی های از قبل طراحی و فکر شده برای بهبود بخشیدن به ویژگی تیمی ما.

به هر حال معتقدم که در 30 متر انتهایی زمین تا دروازه حریف این استعداد و خلاقیت است که صاحب بازی و تعیین کننده می باشد، با کمک بازیکنانی که آزادند تا بتوانند خود را مطرح کنند و در بازی تعیین کننده هستند. سازماندهی و ساختار بازی ما با اصولی که داریم از این جهت دارای اهمیت اساسی خواهد بود که به ما این اجازه را می دهد تا 30 متر انتهایی زمین تا دروازه را به کمک بازیکنانی و در موقعیتی که توانایی بهم ریختن خط دفاعی حریف را داشته باشیم فتح کنیم، در نتیجه این نیز به نفع مهم ترین بازیکنان هجومی ما برای انجام یک حرکت تعیین کننده است.

 

فاز تدافعی

 

پرسینگ

ما در فاز دفاعی 2 هدف داریم:

― گل نخوردن

― بازپسگیری توپ در سریع ترین زمان ممکن و در دورترین نقطه نسبت به دروازه خودی

 

به کمک این مفهوم مهم می خواهم یک فاز تدافعی را سازماندهی کنم که تنها هدف آن دفاع کردن از دروازه خودی نباشد بلکه ابزاری برای بازپسگیری توپ در منتطقی از زمین باشد که برای حریف خطرناک هستند. بازپسگیری توپ در نیمه هجومی (در زمین حریف) دارای یک مزیت بزرگ از نظر ذهنی و احساسی در جریان بازی است. شجاعت و اعتماد به نفس حریف را محدود و در نقطه مقابل برای ما را تقویت می کند، که اینگونه به ما برای نزدیک شدن به تسلط تکنیکی و ذهنی در زمین و بازی کمک می کند که این هدف اصلی ما است.

 

هجوم دوباره

می خواهیم که برای بازپسگیری سریع توپ به سمت توپی که لو دادیم هجوم ببریم و در عین حال پوشش منطقه ای را برای تصرف نیمه زمین حریف و نرفتن به عقب ادامه می دهیم. تیمی که در حال دفاع است به سمت جلو می دَود. وقتی که توپ لو می رود نزدیک ترین بازیکن به توپ حمله کردن سمت آن را شروع می کند اگرچه هدف اصلی نزدیک ترین بازیکن بازپسگیری توپ نخواهد بود (زیرا پریدن در پای حریف پُر ریسک خواهد بود) بلکه در واقع پوشش دادن فضا و به اشتباه انداختن بازیکن صاحب توپ است.

 

بعضی از مطالعاتی که من با دستیارانم انجام داده ام نشان می دهد که اقدام به بازپسگیری توپ لو رفته در بین تیم های برتر حدود 30‐35 بار در طول بازی با آمار 70% موفقیت است (یعنی بازپسگیری بلافاصله توپ) . میانگین زمان بازپسگیری موفق توپ در بین این تیم ها حدود 5 ثانیه است و بطور میانگین 2.5 بازیکن درگیر می شوند.، بیش از همه هافبک های میانی. بدیهی است بازیکنانی که بیشتر در فاز تهاجمی تیم شریک هستند و همچنین بازیکنان برتر تیم به بازپسگیری اقدام می کنند که معمولاً بیش از 12 بار در بازی این کار را انجام می دهند.

 

 مناطقی که بیشترین بازپسگیری توپ در آن ها انجام می شوند Half-Space و کناره های خط هستند . حمله برای بازپس گرفتن در کانال میانی زمین سخت است (زیرا حریف امکان بیشتری برای بیرون رفتن از فشار را دارد) و همچنین در محوطه جریمه حریف زیرا اگر حریف ببیند که در حال از دست دادن توپ است خیلی زود توپ را از آنجا دور می کند.

  

تیم با توجه به شرایط بازی و شرایط موقعیتی، به دو روش مختلف دفاع را اجرا خواهد کرد:

اگر توپ در نیمه حریف باشد ما پرس کرده و بالا بازی می کنیم و اگر در نیمه خودی باشد ما با صبر و حوصله بازی خواهیم کرد.

 

ما برای جلوگیری از بازیسازی حریف از زمین خودش از جلو پرس کنیم، حرکات آن ها را پیش بینی کرده و برای گرفتن یک فرم مناسب در مقابل حمله آن ها آماده شویم. جلوتر می آییم و یک یا دو بازیکن حریف را در طرف دیگر زمین آزاد میگذاریم. خط دفاعی ما نیز بالا و با شدت دفاع می کند. دروازه بان در تضمین پوشش دفاع های مرکزی و همچنین پوشش عمق دفاع نقش اساسی دارد. تلاش می کنیم تا توپ را در یک سوم هجومی تصاحب کنیم و بلافاصله به سمت دوازه حریف حمله می کنیم (اگر طی 5 تا 10 ثانیه رسیدن به دروازه حریف محقق نشد مالکیت توپ خود را حفظ کرده و ساختار موقعیتی خودمان را دوباره می سازیم) .

 

تلاش می کنیم که حریف را با راندن به سمت خط های کناری زمین ایزوله کنیم. در واقع این مهاجم تیم است که با مارک کردن اولین بازیکن که می تواند دریافت کننده توپ باشد سیگنال را برای پرس کردن به باقی هم تیمی ها ارسال می کند. در واقع پیشروی تیم در زمان دفاع توسط بازیکنانی که درعقب زمین قرار دارند و خودشان نیز رو به جلو می آیند ممکن می شود و آن ها هستند که به بازیکنان خط میانی و حمله هم اجازه می دهند بالاتر و جلوتر بروند.

 

با انجام پرسینگ و جلو آمدن تیممان این خواسته ها را داریم: هدایت کردن بازی حریف به یک منطقه از زمین و یا یک بازیکن خاص که قصد داریم به آن حمله کنیم.

ما در این مورد نیز مطالعات و بررسی های خاصی انجام داده ایم: تیم های بزرگ اروپایی در یک بازی حدود 45 بار کار پرسینگ را انجام می دهند و در مجموع 12 تا 14 دقیقه مفید از بازی به دفاع و انجام پرس از جلو صرف می شود. حدود 60% از این پرسینگ ها منجر به بازپسگیری توپ می شود و تنها 15‐10% از مواقعی که یک تیم بزرگ اروپایی تحت پرس قرار داشته توانسته ساختار دفاعی و فشار حریف را پشت سر بگذارد. به هر حال اما در زمان هایی که پرس شدید شکست خورده، احتمال رخ دادن یک حرکت خطرناک توسط حریف بطور قابل ملاحظه ای افزایش می یابد.

 

آرایش دفاعی

وقتی که توپ در نیمه زمین ما باشد در موقعیت واکنشی قرار می گیریم و به پوشش فضا ها دقت می کنیم. از مارک کردن نفر به نفردر حالت پرسینگ به یارگیری (بستن فضا) و در عین حال پشتیبانی از یار خودی تغییر فرم می دهیم. با نزدیک کردن خط میانی و خط حمله اجازه نمی دهیم که حریف پاس های کلیدیی و بین خطوط را در منطقه تمام کنندگی ما ارسال کند.

 

باید در محلی که توپ در گردش است شناور بازی کنیم. در زمانی که در حال دفاع در یک سوم خودی هستیم و توپ نیز در کانال میانی میدان در چرخش می باشد، اگر وینگر تهاجمی ما به سمت مرکز میدان متمایل شود و در عین حال بازیکنی از حریف را که یارگیری نشده ببینید بین وینگر تهاجمی و هافبک میانی ما، این وینگر است که باید به محلی که توپ در گردش است برود و هافبک وظیفه مارک کردن بازین آزاد را دارد.

 

تیم ما باید منسجم و نزدیک هم (خطوط نزدیک) بازی کند، بخصوص مهاجمین باید همکاری کنند و برای دریافت توپ هایی که توسط هافبکهای پشت مهاجمین بازپسگیری می شوند آماده باشند. اغلب لایه دفاعی که تیم در زمین حریف در فاز تدافعی ایجاد می کند به اشتباه به عنوان یک دفاع منفعلانه شناخته می شود در حالی که بیش از پیش در فوتبال مدرن امروز حتی تیم هایی که درعقب دفاع می کنند باید نگرش و ذهنیت شبیه به آنچه که تیم ها در زمان دفاع از جلو و انجام پرسینگ اتخاذ می کنند راداشته باشند.

تقریباً همیشه قدرت داشتن با یک توان بدنی عالی همراه می شود، جنبه ای که مشخصاً قابل دست کم گرفتن نیست اما تفاوت واقعی بین تیم های بزرگ فاکتور توان ذهنی است، که آن اراده ی بازپسگیری قدرتمندانه توپ می باشد فارغ از اینکه در حال انجام پرسینگ شدید و یا منتظر جلو آمدن حریف هستیم.

 

خط دفاعی

خط دفاعی 4 نفره ما در 4 بخش مختلف از زمین دفاع می کند اما همگی برای مقابله با حریفان. رو به جلو و سخت در مقابل حریف در زمانی که تیم بالا می رود اگرچه با توجه ویژه به وضعیت دروازه بان. در فاز دفاعی نیز مانند فاز تهاجمی نقش دروازه بان در 20 سال گذشته بطور کامل تغییر پیدا کرده است. در واقع تا چند سال پیش نقش دروازه بان انحصاراٌ معطوف به داشتن مهارت و توجه به دفاع از دروازه خلاصه میشد، در فوتبال مدرن اما توجه بیش از حد و دیوانه وار دروازه بانان و مربیان آن ها به «بازی با پا» و «پوشش فضا» (همانطور که در مبحث فاز حمله دیدیم) امری ضروری است.

دروازه بان کاملاً به خط دفاعی متصل است، اگر خط دفاعی ما برای همراهی در فشار هجومی تا نیمه زمین جلو برود دروازه بان نیز باید تا انتهای محوطه حریمه پیش بیاید و برای پوشش فضای پشت مدافعین درحملات احتمالی نیز آماده باشد.

 

مفاهیم مهم دیگر خط دفاعی:

یارگیری قبل از رسیدن توپ و بازیخوانی با استفاده از قرار دادن حریف در موقعیت 1 در مقابل 2 با یک مدافع در جلو و دیگری در حالت پوشش .

یک راه حل جالب در مواقعی که توپ در 30 متر انتهایی زمین ما قرار دارد می تواند اضافه شدن هافبک میانی به خط دفاعی ما و تشکیل خط دفاع 5 نفره برای بهتر بودن در کناره ها و همچنین قدرتمندتر بودن در قلب خط دفاع و کانال میانی. همچنین در اینجا نیز ویژگی های هافبک ما مهم و بنابراین خصوصیات او شرایط تعیین کننده برای این انتخاب است.

 

از اینکه 2 بازیکن بسیار نزدیک به یکی از بازیکن از حریف باشند خودداری می کنیم، در برابر بازیکنان خاص از تیم مقابل در صورتی که یک بازیکن ذر برابر آن قرار دادیم خط پوشش را در فاصله 5 متری آماده می کنیم. در صورتی که حریف توپ را به کناره ها برده بود هر بازیکن محلی را در محوطه جریمه پوشش می دهد. در داخل منطقه ای که بازیکنان با هم درگیر هستند مدافع بدون اینکه حریف را یارگیری سخت کند با آن درگیر است ولی حرکت رو را کُند می کند (برای غلبه بر حرکات ناگهانی) .

 

ما محوطه جریمه را به شش بخش تقسیم کردیم (شکل بالا). زمانی که توپ در سمت راست خط دفاعی ما قرار دارد مدافع میانی برای پوشش منطقه 1 به کمی جلوتر از تیر یک می رود. این مدافع باید از پیشروی در نزدیکی تیر یک جلوگیری کند و به عنوان اولین پوشش برای جلوگیری از ارسال سانتر توسط حریف و یا پاس به منطقه های پشت سرش می باشد. دومین مدافع وسط نیز در منطقه ای که با شماره 2 مشخص شده مستقر می شود.

دفاع کناری سمت چپ نیز در حالت مایل بین دو منطقه 3 و 6 قرار می گیرد و در هر کدام از این دو منطقه در صورت وجود بازیکن حریف واکنش نشان می دهد. این مدافع در صورتی که حریف دارای برتری عددی بود حتی می تواند در منطقه 2 و یا 5 جاگیری کند. هافبک میانی اما به سمت داخل محوطه جریمه و نقطه پنالتی حرکت می کند و بین منطقه 5 و 4 قرار می گیرد. وینگر چپ ما نیز در حالی که متوجه تحرکات در منطقه 6 است به سمت منطقه 5 مشخص شده می رود. همچنین اگر وینگر راست ما برگشته باشد می تواند در منطقه های 4، 5 و 6 به هم تیمی هایش کمک کند.

 

انتقال

در فوتبال مدرن انتقال فاز دیگر یک اهیمت اساسی پیدا کرده است. دیگر تنها یک ابزار برای ضدحمله سریع حساب نمی شود بلکه بیش از همه اتصال بین دو فاز بازی و بین دو موقعیت و فرم مختلف است. تلاش برای سرعت بخشیدن حدالامکان این فاز انتقال دلیل بررسی ها و مطالعات بسیار است و همچنین به عنوان عنصر محوری احتمالی بین یک عملکرد خوب و عملکرد بد. در تشریح ایده های تهاجمی و تدافعی خود بطور گسترده در مورد موقعیت هایی که می توانند در فاز انتقال بوجود بیایند توضیح دادیم، اگرچه چرخه ای که در بازی اتفاق می افتد منحصر و غیرقابل تقسیم بندی است و ما تنها برای راحت درک کردن آن را در اینجا خلاصه کردیم.

 

انتقال به فاز هجومی

انتقال به فاز تهاجمی یکی از موقعیت هایی است که در آن ویژگی بازیکنان موجود می توانند و باید ایده ها و اصول مربی را تحت تاثیر قرار بدهند. در اختیار داشتن هافبک، وینگر و مهاجمین پا به توپ  و سریع به شما این اجازه را می دهد که به سرعت از فاز دفاعی به فاز هجومی منتقل شوید. و اما بر عکس با داشتن هافبکی که توانایی نگه داشتن توپ و مهاجمی که قدرت مانور بالا را دارد توصیه می شود بدون اینکه توپ را سریع به جلو ببرید یک حمله منظم را انجام دهید.

یک متغیر دیگر که لازم است بررسی شود محلی است که توپ در آن تصاحب می شود، مثلاً در نیمه ی زمین حریف ترجیح داده می شود که برای غافلگیر کردن خط دفاعی آن ها ضد حمله انجام شود.

 

در نظریه چرخه مداوم و غیرقابل تقسیم یک بازی فوتبال، بازی پیشگیرانه برای هر دو فاز چه هجومی و چه دفاعی اساسی می شود. منظور از بازی پیشگیرانه این است؛ در زمانی که ما در انجام یکی از دو حالت (دفاع یا حمله) هستیم یک سری حرکات و نگرش ها توسط بازیکنانی که در این فاز درگیر نیستند انجام می شود تا آن ها بتوانند ملزومات انتقال فاز را پیش بینی کنند.

برای مثال در فاز انتقال دفاع به حمله، زمانی که در عقب زمین در حال دفاع منطقه ای هستیم یک مهاجم می تواند خارج از خطوط دفاعی و در کناره های زمین در پشت یک مدافع کناری حریف که جلوتر آمده جایگیری کند و برای انتقال به فاز تهاجمی آماده باشد، این به مهاجم ما این فرصت را می دهد تا در زمانی که توپ را تصاحب کردیم در موقعیتی آزاد حرکت خود را شروع کند. در حالتی که مدافع مرکزی حریف برای یارگیری و پوشش مهاجم ما به کنار زمین بیاید در واقع ما با امکان بهره بردن از این فضای ایجاد شده در اثر حرکت، استقرار دفاع حریف را نیز بهم زدیم.

کماکان بر طبق مطالعات ما مشخص شد که زمان میانگین برای انجام یک انتقال خطرناک از دفاع به حمله بین 10 تا 12 ثانیه است با آمار بطور میانگین 2 پاس برای رسیدن به دروازه در حالی که حدوداً 3 بازیکن درگیر می شوند.

 

انتقال به فاز دفاعی

یکی از مهم ترین سلاح های ما در انتقال فاز هجومی به دفاعی حمله فوری به سمت توپ لو رفته است، موضوعی که مفصل در مورد آن صحبت کردیم. و اما در انتقال به فاز تدافعی نیز بازی پیشگیرانه بطور قابل توجه ای مهم است، در زمانی که ما در حال حمله هستیم مدافعینی که در این فاز نقشی ندارند باید فکری به امکان انتقال به فاز تدافعی کرده و با مارک کردن مهاجمین حریف از شروع حرکت سریع آن ها جلوگیری کنند. می شود گفت که مارک کردن حریف و پوشش پیش بینی شده به هجوم ما برای تصاحب دوباره توپ مرتبط است. بازیکنانی که نزدیک توپ هستند در حالی که مدافعین ما مهاجمین حریف را یارگیری کرده اند تا به راحتی نتوانند توپ را دریافت کنند، سریعآ به سمت توپ حمله می کنند و به بازیکنان حریف نزدیک می شوند. بخصوص در حالت یارگیری پیشگیرانه مهاجم مرکزی حریف ما سعی می کنیم با استفاده از یک پیش بینی به موقع حالت 2 در مقابل 1 را بین مدافعین خودی و مهاجم حریف ایجاد کنیم اما بطور کلی اینجا نیز ویژگی های بازیکنان ما و حریف نیز اساسی خواهد بود.

 

در برابر مهاجمی که در دفاع از توپ (نگه داشتن توپ) تبحر دارند انجام یک یارگیری پیش بینی شده بیشتر در پیدا کردن یک پیشبرد مناسب حتی در صورت رخ دادن دوئل انفرادی متمرکز خواهد بود. در حالت متضاد اما برای مثال در برابر وینگرها که در پارامتر بسیار سرعت خوب هستند ترجیحاً انتخاب ما، انتخاب یک پوشش پیشگیرانه با تمرکز بیشتر به پوشش در فضاهای پشت سر خواهد بود.

 

نتیجه گیری: 

من سعی کردم فوتبالی که در ذهنم دارم را تشریح کنم، فوتبالی که در مسیر فوتبالیم و مطالعاتی که بعد از آویزان کردن کفشهایم در ذهنم متولد شد. من معتقدم که یک فوتبال هدفمند، هجومی و با کیفیت می تواند مزایای زیادی داشته باشد، اشتیاق بزرگ در محیط کار و همکاری زیاد از جانب بازیکنان و کادر فنی. این پویایی لازم است تا بتوان همدلی ایجاد کرد که این همدلی فونداسیون تیم های موفق است. من همچنین به این نتیجه رسیدم که تلاش برای دستیابی به این نوع فوتبال می تواند موجب رسیدن به پیروزی نهایی شود. فوتبال ورزشی است که در نحوه امتیازگیری (گل زدن) محدودیت زیادی در مقایسه با سایر ورزش های پرطرفدار دارد (بسکتبال و والیبال) . این تفاوت «ظریف اما بزرگ» گاهی تعیین می کند که تیمی که لیاقت پیروزی را داشته نتواند 3 امتیاز را به خانه ببرد.

با این حال بررسی های متعدد نشان داده است که در میان مدت و بلند مدت عملکردها به نتایج ختم می شوند و این یک دلیل دیگر برای اینکه مستقیماً به دنبال بازی با کیفیت باشیم که در آن فرصت های زیادی برای گلزنی ایجاد می شود و با گذشت زمان ما را به پیروزی نیز می رساند.

 

می خواهم از همکارانم و اساتیدی که من را در این دوره همراهی کردند تشکر کنم، یک دوره ی مهیج بخصوص برای مَحکی که در کنار شما خوردم. همچنین از کادر همراهم که ایده های طرح فوتبالی خودم را با آنها در میان گذاشتم نیز قدردانی می کنم.

و در نهایت از هم تیمی هایم که در طول دوران فوتبالم من را همراهی کردند و تمام مربیانی که داشتم که هر کدام از آن ها چیزی را برای من به یادگار باقی گذاشت:

مُرُ ― رِییا ― ماتراتزی ― هاجسون ― لوچسکو ― سیمونی ― کُلُمبا ― ماتزونه ― آنچلوتی ― لئوناردو ― کونته ― الگری ― ویرا و در تیم ملی: تاردلی ― جنتیله ― تراپاتونی ― لیپی ― دونادونی و پراندلی.

یک بوسه و آغوش بزرگ برای خانواده ام که آن ها بزرگترین دلگرمی و فکر و خیال اول و آخر روزهای من هستند.

 

آندره آ پیرلو


«به اشتراک گذارید»
Google+ Twitter Facebook
سهیل شناس خوش
سهیل شناس خوش«نگارنده اخبار»
ارتباط با نگارنده: